آرپی جی زن بود
بســــم رب الــــشهــدا
![]()
چند روز بعد عملیات
یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار دستش گرفته بود ،
هر
جا می رفت همراه خودش می برد ،
از یکی پرسیدم : این بچه چشه ؟
گفت : آرپیجی
زن بوده ،
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه ،
باید براش بنویسی
تا بفهمه ...!
گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود ،
چشم و گوشمان که
باز نشد هیچ ..... بماند !

